تورا.... اورا... دست دردست یکدیگر... دلم میخواهدحسودی کند امانه... خوشی ات راباجان ودل میخواهم... بغض میکنم... شایدحسودی میکنم اما نه... فرومیخورم بازهم بغض میکنم... اماتومیبینی ونبایدببینی بازهم فرومیخورم... نه دیگر نمیتوانم آسمان... کمکم کن... بغضهایم را به تومسپارم توکه گریان باشی مردم شکرمیگذارند... بغضهایم رابه تومیسپارم تاگریان شوی وخلق غم هایم راشکرگذارند... گریان شو... تاناله هاوزاری ها شبانه ام زمین سرد را سیراب کند. اما نه... آسمان میترسم... بغضهایم رابه تو میسپارم اما... اما خدابه خیر کند اشک هایت را آسمان خدابه خیر کند باران امشب را...
C†?êmê§ |